خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش | ||
ز رکن آباد ما صد لوحش الله | که عمر خضر میبخشد زلالش | |
میان جعفرآباد و مصلا | عبیرآمیز میآید شمالش | |
به شیراز آی و فیض روح قدسی | بجوی از مردم صاحب کمالش | |
که نام قند مصری برد آن جا | که شیرینان ندادند انفعالش | |
صبا زان لولی شنگول سرمست | چه داری آگهی چون است حالش | |
گر آن شیرین پسر خونم بریزد | دلا چون شیر مادر کن حلالش | |
مکن از خواب بیدارم خدا را | که دارم خلوتی خوش با خیالش | |
چرا حافظ چو میترسیدی از هجر | نکردی شکر ایام وصالش |
"برای جستجو در اشعار حافظ کلیک کنید"
خواجه شمسالدین محمد شیرازی متخلص به حافظ ، غزلسرای بزرگ و از خداوندان شعر و ادب پارسی است . وی حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شیراز متولد شد. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان فراگرفت و در علوم ادبی عصر پایهای رفیع یافت . خاصه در علوم فقهی و الهی غور و تأمل بسیار کرد و قرآن را با چهارده روایت مختلف از بر داشت. گوته دانشمند بزرگ و شاعر و سخنور مشهور آلمانی دیوان شرقی خود را به نام او و با کسب الهام از افکار وی تدوین کرد . دیوان اشعار او شامل غزلیات ، چند قصیده ، چند مثنوی ، قطعات و رباعیات است. وی به سال ۷۹۲ هجری قمری در شیراز درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز زیارتگاه صاحبنظران و عاشقان شعر و ادب پارسی است.